1.3 شبکه های اجتماعی و تفرقه

1.3 شبکه های اجتماعی و تفرقه



استفاده رایگان از خدمات شبکه های اجتماعی کاربران را به کالایی تبدیل میکند که فروخته می شوند اما دقیقا چه چیزی از ما فروخته می شود؟

یکی از بهترین روش های کنترل روی افراد یک جامعه این است که آنها به موجودی تبدیل شوند که هم فکر ما هستند و مثل ما فکر می کنند؛اتفاقی تدریجی که در بستر شبکه های اجتماعی با انتشار محتوا هایی با هدف مشخص ایجاد می شود که حساسیت جامعه را نسبت به مسائل اخلاقی کم کرده و درجامعه حالت ناامیدی، بدبینی، کینه و خشم را افزایش می دهد تا به یک جامعه ایده آل برای دشمن و صاحبان تکنولوژی شبکه های اجتماعی تبدیل گردد.


روش های کنترل یک جامعه

یکی از روشهای کنترل جامعه این است که یک جامعه واحد و یکپارچه  نشود زیرا وقتی یک جامعه وحدت داشته باشد قدرت زیادی تولید می‌کند.به همین دلیل باید برای جلوگیری از اتحاد، این وحدت شکسته شود؛ همانطور که فرعون بنی اسرائیل را فرقه فرقه کرد.«إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِی الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَاشِیَعًایَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً/آیه4سوره قصص».همین فرقه فرقه کردن بود که نتوانستند متحد شوند تا زمانی که حضرت موسی بین آنها وحدت ایجاد کرد و آنها توانستند با اتحاد فرعون را شکست دهند.

شبکه های اجتماعی چطور می توانند افراد یک جامعه را فرقه فرقه کنند؟

 

الگوریتم هایی که در شبکه های اجتماعی در حال کار هستند و با ورود ما به شبکه های اجتماعی  ما را شناسایی کرده و محتوای مناسب با ما را پیشنهاد می‌دهند. همچنین علاوه بر تمایلات ما، پیشنهاداتی که تمایلات مان را جهت‌دهی می کنند هم وارد کرده و ما را جزء یک دسته مشخص قرار می دهند. مثلاً جزء دسته بچه هیئتی ها که تعداد زیادی از ویدیو های مختلف از هیئت های مختلف را می بینند و یا به دلیل علاقه به بحث خرید جزء دسته مصرف گرا ها قرار می دهند و تمام محتواهای مربوط به خرید و مصرف گرایی را در اختیارمان قرار می دهند و یا حتی دسته‌ای که محتوای مستهجن در اختیارشان قرار می گیرد.

به همین صورت  الگوریتم های شبکه اجتماعی تصمیم می گیرند کدام پست ها در تایم لاین افراد ظاهر شود. این الگوریتم ها از یادگیری ماشینی برای پست های مورد علاقهی کاربران و نمایش آنها روی صفحه شان استفاده می کنند و به همین طریق جامعه کلونی را سازی می کنند. محتواهای پیشنهادی افراد را بین مجموعه محتواهایی قرار می دهد اما از میلیونها کلونی دیگر که در فضای مجازی شکل گرفته بی اطلاع هستند. فقط آدمهایی که پشت این شبکه های اجتماعی هستند داده‌ها و کلونی ها و تجمیع توجه ها در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی در نقاط مختلف را می بینند و تشخیص می دهند که از مجموع میلیون‌ها کلونی و میلیون‌ها گروه و میلیون ها نقاطی که انسان ها در آن جمع می شوند چه تفاوت هایی بین آنها وجود دارد. با شناسایی تفاوت ها که به آن ابر نقاط دوقطبی می گویند، این دو قطبی ها را شناسایی میکنند. مثلاً در جامعه خود ما دوقطبی«حجاب و بی حجاب»،«تندروی و یا کندروی»،« سنتی و متجدد»،« مذهبی و غیر مذهبی» را پیدا کرده و هر کدام از این گروه ها و افراد زیادی که در خود دارد را داخل کلونی و گروه خود قرار داده که هیچ ارتباطی با نقطه مقابل شان ندارند.

شبکه های اجتماعی به وسیله آنالیز داده ها تفاوت ها را بر اساس داده های شبکه های اجتماعی وحتی بیرون از آن که مربوط به جامعه مخاطب هست را شناسایی می کنند و برای هر کدام از این دو قطبی ها مثل حجاب و بی حجاب طی یک عملیات،انبوهِ داده تولید می کنند. برای گروه با حجاب ها به وسیله داده های مربوط به آنها و گروه بی حجاب ها با داده های مختص خودشان بدون اینکه از نقطه مقابل خود  داده ای دریافت کنند؛ تا دچار افتراق شوند و جدایی شان در فضای مجازی به جایی برسد که همراه فرد به جامعه آورده شود. وقتی افراد افتراق را با خود به جامعه می‌آورند و بین خود و فردی که تا دیروز دوست و رفیقشان بوده اما مثلا از نظر فکری باهم تفاوت هایی داشتند فاصله شدیدی احساس می کند که این فاصله زیاد، منشا فرقه فرقه شدن جامعه در مقیاس کلان شبکه های اجتماعی می شود.

شکل دیگری که باعث افزایش دوقطبی ها در جامعه می شوند رساندن داده انبوه از طریق شبکه‌های اجتماعی به هر دو طرف قطب، است اما داده‌های طرف دیگر را به صفر میرساند. مثلا در همین اغتشاشات اخیر کشورمان در ماجرای مهسا امینی، شبکه های اجتماعی و حتی مجموعه شبکه‌های رسانه‌ای این  اتفاق را منشأ دوقطبی تشخیص دادند و به دنبال آن به تولید انبوه داده پرداختند وجهتی که می توانست داده های حقیقی تولید کند را کاملاً صفر کردند؛مثلا انتشار اخبار«خانم مهسا امینی کتک نخوردند، اتفاقی به این شکل برایش نیفتاده،کسانی که در شاهچراغ این کار را کردند؛کودک کشی کردند ، چادر از سر زنان کشیدندو...» در فضای مجازی به شدت کاهش پیدا کرد؛یعنی این الگوریتم مانع از انتشار داده‌ها می‌شد. اما در نقطه مقابل این فرآیند، بازتولید داده‌هایی را به حداکثر خودش رساند و افرادی که عضو این گروه ها بودند و داده های انبوه دستکاری شده را دریافت می‌کردند؛ زمانی که به خیابان می آمدند فکر می‌کردند که:«با هم هستند ودر اکثریت قرار دارند پس حق با آنهاست و می توانند بزنند، بکشند، به آتش بکشند و حتی گلوببرند». در شبکه های اجتماعی شِمای کلی جامعه که از مجموعه اطلاعات تک تک رفتارهای ما تولید می شود؛ فروش می رود و این بهایی است که در ازای استفاده رایگان از شبکه های مجازی خارجی پرداخت می‌کنیم.

اتفاقاتی که در شبکه های اجتماعی رقم می‌خورد ارادی است و اینجاست که حکمرانی در فضای مجازی برای ما حائز اهمیت می شود زیرا؛ زمانی که حکمرانی دست طاغوت و کسانی باشد که می‌خواهند با ما دشمنی کنند؛تلاششان برای رسیدن به اهداف شوم خود می باشد تا با قطب بندی جامعه و حتی با فشار به یک قطب وایجاد درگیری اجتماعی اتحاد را به هم بزنند.یکی از نظریه‌های غربی در شکل دادن به جامعه این است که:«یک جامعه را بشکن و از تکه های شکسته شده آن همان شکلی را که میخواهی بساز».پس ما وظیفه داریم با کسب حکمرانی در فضای مجازی از این کار جلوگیری کنیم. ما یک ملت هستیم با فرهنگ خاص خودمان، بادین وعرف خودمان که باید بتوانیم فضای مجازی خودمان را داشته باشیم.

۰ ۰ ۰ دیدگاه

دیدگاه‌ها

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

طلبه ی عصر انقلاب، همه ی هویت خودش را طبق آیه نَفر، پس از اتصال به منبع دین، رجوع به مردم میداند.
اینجا مکانی است برای واگویه های شخصی من که دیگر نمیتوانست درونم باقی بماند و باید گفته میشد و شنیده میشد و خوانده میشد. امیدوارم که بشود.

آخرین مطلب
محبوب ترین مطالب
بایگانی