امامت جامعه که جایگاه اصلی طلبه و جامعه ی روحانیت میباشد، آنچنان خطیر و بزرگ است که برای انجام وظیفه ی صحیح، نیاز به فهم صحیح و درستی از دین وجود دارد و این نیاز از طریق مسیر طولانی تحصیل طلبگی در حوزه های علمیه پیگیری میشود. طلبه پس طی کردن این مسیر، خود را در معرض امامت جامعه با همه ی ابعاد و جوانب خود، یعنی فهم مشکلات مردم از خرد تا کلان اجتماعی و یافتن پاسخ صحیح از منابع دینی برای رفع آن مشکلات و پیشبرد و به ثمر نشاندن اهداف دینی به کمک همان مردم میبیند. در واقع نگاه طلبه به جایگاه خودش نسبت به مردم، به گونه ایست که خود را واسطی میبیند که باید تلاش کند تا جوابی در خور برای مشکلات و موانع مردم بیابند و آنها را رفع کند تا بتواند با کمک همان مردم، اهداف دینی را در بستر جامعه رقم بزند.
طبیعتا در قیاس بین 2 بخش فهم و درک مفاهیم دینی یعنی دوران رشد و تحصیل طلبگی و جایگاه امامت جامعه یعنی دوران خدمت به مردم، یک نسبت تقدم و تاخری وجود دارد. این تقدم به گونه ایست که دوران کسب و فهم معارف دینی و بدست آوردن توانایی پیدا کردن راه حل از میان منابع دینی متقدم بر دوران خدمت و راهبری اجتماع است. در واقع فرد باید در ابتدا دورانی با نام دوران رشد در مسیر طلبگی اش را طی کند و بعد از کسب نگاهی درست به دین، وارد دوران خدمت شود. البته نسبت این 2 دوران به گونه ای نیست که با شروع یکی، به هیچ عنوان به دیگری پرداخته نمیشود، بلکه تمرکز و توجه حداکثری به دوران خاصی است و توجه کمتر به بخش دیگر.
اگر این نسبت به درستی برقرار نشود، اولین اتفاقی که می افتد، هدر رفتن استعداد طلاب میشود و آسیب های فراوانی را در 3 حوزه ی مختلف، فردی، اجتماعی و درون حوزوی ایجاد میشود.
لازم است در ابتدا، نکته ای که مبنای ایجاد این آسیب میباشد را بیان کرده و بعد به بیان خود آسیب ها بپردازیم.
برای اینکه چهارچوب صحیحی از علوم حوزوی که مقدمه ی فهم دین است در ذهن طلبه مستقر شود، نیازمند تلاش شبانه روزی و تمرکز روی درس ها است و طلبه باید از عواملی که باعث تشتت خاطر میشود دوری کند. ذات علم به گونه ای است که اگر تمام خودت را در اختیارش گذاشتی، اندکی از خودش را به تو میدهد. فهم عمیق دینی نیازمند، تنفسی پایدار در اتمسفر فضای تحصیلی علوم حوزوی میباشد و اگر خدمت به مردم که از مقدس ترین امور است، وارد دوران رشد طلبگی شود، ذهن طلبه را از قرار گرفتن در فضای درسی دور میکند. البته باید دانست حذف 100 درصدی خدمت در دوران رشد نیز امری اشتباه است و باعث میشود که طلبه پس از وارد شدن به دوران خدمت، بالکل با آن فضا غریبه باشد.
اولین آسیبی که عدم تمرکز حداکثری علمی در دوران رشد ایجاد میشود، بر روی خود طلبه بروز میکند. طلبه ای که مشغول خدمتی که در علمیت او خلل ایجاد میکند، میشود، در واقع دچار غفلتی میشود و خود او آگاه به این آسیب نیست و زمانی که جامعه از او انتظار خدمت دارد، خود را فردی می یابد که توان پاسخ یابی صحیح دینی برای حل مشکلات را ندارد. او که در دوران رشد، بر خلاف انتظار جامعه از او و در زمانی که زمانه ی خدمتش نبوده، خدمت کرده، حالا که دوران تحصیلش به پایان رسیده و باید خروجی های عملی خود را نمایان کند، نمیتواند آنچنان که باید و شاید ظاهر شود و این اولین آسیب عدم توجه صحیح به دوران رشد و خدمت است که متوجه خود طلبه میشود.
دومین آسیب متوجه حوزه های علمی میباشد. حوزه های علمیه با توجه به محدودیت های شدید و انتظارات فراوان و به حقی که از او برای پشتیبانی اندیشه ای انقلاب اسلامی وجود دارد، با طلابی مواجه میشود که فعالیت ها و رفتارهای خدومانه ی زیادی از خود نشان داده است ولی آن قوت علمی برای رفع انتظارات را ندارد. با صرف هزینه های فراوان و گذر عمر آن شخص طلبه، با فردی مواجهیم که دارای سابقه ای طولانی در فعالیت های خدمتی، جهادی است ولی توان حل مسایل انقلاب اسلامی را ندارد و مردم و جامعه کم کم متوجه این میشوند که این نهاد توان پاسخگویی مناسب را ندارد و حوزه های علمیه رو به زوال حرکت میکنند و از دورن خالی میشوند.
سومین آسیب که روشن تر از خورشید است، به جامعه برمیگردد. جامعه ای که از دورن خودش فردی را وارد حوزه های علمیه کرد تا پس از کسب معارف دینی به سوی او بازگردد و برای مشکلات جدید و بروز او، پاسخ یابی کند، با فردی مواجه میشود که زبان پاسخگویی صحیح ندارد و نمیتواند مسایل را به صورت اسلامی و به روز حل کند.
دوران رشد تحصیلی، نیازمند صبر است و باید دانست که هر طلبه دورانی دارد و الا نهال چینی رخ میدهد و از نهال نباید انتظار میوه و سایه ای وسیع و گسترده داشت.
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.