- طبیعتا از 2 طریق :
- از روی دست بزرگان خواندن و نوشتن
- تلاش شخصی برای رسیدن به نظام اندیشه با فهم خود و تفکر و تفقه
- برای یادگیری از روی دست بزرگان، باید توجه کرد که هرکسی نظام اندیشه ندارد و هرآن کس که دارد نیز دارای نظام اندیشه اسلامی نیست.
- بسیاری افراد بدون آنکه بخواهند در زمره یک جریان فکری قرار میگیرند و چهارچوب اندیشه ای آن جریان را کسب میکنند.
- افرادی هستند که دارای نظام اندیشه هستند ولی این نظام اندیشه صحیح نیست ویا ماقبل زمان حال است و ابعاد لازم برای کاربرد در زمان حال را ندارد.
- در حالت دوم، یعنی کسب یک نظام اندیشه بر مبنای فکر خود، نیاز به کلان نگری به کل دین، انسان، تاریخ، قرآن، جوامع دینی و بسیاری موارد دیگر است. از مجموع ترکیب اینها ما باید بتوانیم جایگاهی خاص برای جهان، انسان، دین، تاریخ و آینده در نظر بگیریم و بتوانیم برای هرکدام از اینها و نسبت اینها با هم نظام واره ای را توضیح دهیم که عمل بر اساس این نظام اندیشه موجب تعارض و تناقض و اختلاف در حوزه ی عمل نشود. هرکدام از این رفتارها باید تقویت کننده ی اندیشه های دیگر و پرکننده ی پازلی از کلان پازل آن نظام اندیشه باشد و نه برهم زننده ی آن.
- در حالت دوم انسان در حال کشف است و طبیعتا زمان زیادی را باید صرف کشف کند تا به نتیجه برسد.
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.